ملکه الیزابت دوم: بی بی سی آگهی ترحیم را منتشر می کند

بی‌بی‌سی، شبکه اصلی تلویزیون عمومی در بریتانیا، روز پنج‌شنبه (8) ملکه الیزابت دوم را که پس از 70 سال سلطنت درگذشت، منتشر کرد.

O بی‌بی‌سی وان، اصلی‌ترین کانال تلویزیونی عمومی بریتانیا، این آگهی درگذشت را منتشر کرد ملکه الیزابت دوم، که امروز پنجشنبه (08) پس از 70 سال سلطنت درگذشت.

تبلیغات

سلطنت طولانی ملکه الیزابت دوم با احساس قوی او از وظیفه و عزم او برای وقف زندگی خود به تاج و تخت و مردمش مشخص شد.

Ela se tornou para muitos o ponto constante em um mundo em rápida mudança à medida que a influência britânica declinava, a sociedade mudava além do reconhecimento e o papel da própria monarquia era questionado

موفقیت او در حفظ سلطنت در چنین دوران آشفته‌ای بیش از پیش چشمگیر بود، زیرا در زمان تولدش، هیچ‌کس نمی‌توانست پیش‌بینی کند که تاج و تخت سرنوشت او خواهد بود.

تبلیغات

الیزابت الکساندرا مری ویندزور در 21 آوریل 1926 در خانه ای در نزدیکی میدان برکلی لندن، اولین فرزند آلبرت، دوک یورک، پسر دوم جورج پنجم و دوشس او، بانوی سابق الیزابت بووز- لیون به دنیا آمد.

هم الیزابت و هم خواهرش، مارگارت رز، متولد 1930، در خانه تحصیل کردند و در یک محیط خانوادگی دوست داشتنی بزرگ شدند. الیزابت به پدر و پدربزرگش جورج پنجم بسیار نزدیک بود.

الیزابت در شش سالگی به مربی سوارکاری خود گفت که می‌خواهد «بانوی روستایی با اسب‌ها و سگ‌های زیادی» شود.

تبلیغات

گفته می شود که او از سنین پایین احساس مسئولیت قابل توجهی از خود نشان داده است. از وینستون چرچیل، نخست وزیر آینده نقل شده است که گفته است که او دارای "هوای اقتداری است که در یک کودک شگفت انگیز بود."

علیرغم اینکه الیزابت به مدرسه نمی رفت، ثابت کرد که در زبان ها مهارت دارد و مطالعه دقیقی در مورد تاریخ مشروطه انجام داد.

یک شرکت ویژه از راهنمایان دختر، اولین کاخ باکینگهام، تشکیل شد تا بتواند با دختران هم سن خود معاشرت کند.

تبلیغات

افزایش تنش

پس از مرگ جورج پنجم در سال 1936، پسر ارشد او، معروف به دیوید، ادوارد هشتم شد.

با این حال، انتخاب همسر او، والیس سیمپسون آمریکایی که دو بار طلاق گرفته بود، به دلایل سیاسی و مذهبی غیرقابل قبول تلقی شد. در پایان سال از سلطنت کناره گیری کرد.

دوک یورک که تمایلی نداشت، پادشاه جورج ششم شد. تاجگذاری او به الیزابت مزه آنچه را که در انتظارش بود بچشید و او بعداً نوشت که این خدمات را "بسیار بسیار فوق العاده" یافت.

تبلیغات

در پس زمینه تنش فزاینده در اروپا، پادشاه جدید به همراه همسرش، ملکه الیزابت، تصمیم گرفتند تا ایمان عمومی را به سلطنت بازگردانند. مثال آنها مورد توجه دختر بزرگ قرار نگرفت.

در سال 1939، شاهزاده خانم 13 ساله، پادشاه و ملکه را به کالج سلطنتی نیروی دریایی در دارتموث همراهی کرد.

او به همراه خواهرش مارگارت توسط یکی از کادت ها، پسر عموی سومش، شاهزاده فیلیپ یونان، همراهی شد.

موانع

این اولین باری نبود که با هم ملاقات می کردند، اما اولین بار بود که او به او علاقه مند شد.

شاهزاده فیلیپ زمانی که از نیروی دریایی مرخصی می گرفت به دیدار بستگان سلطنتی خود رفت و در سال 1944، زمانی که او 18 سال داشت، الیزابت به وضوح عاشق او بود. او عکس او را در اتاقش نگه داشته و آنها نامه هایی را رد و بدل کردند.

شاهزاده خانم جوان در پایان جنگ برای مدت کوتاهی به خدمات منطقه ای کمکی (ATS) پیوست و رانندگی و سرویس کامیون را یاد گرفت. در روز VE، او به خانواده سلطنتی در کاخ باکینگهام ملحق شد، در حالی که هزاران نفر در مرکز خرید گرد هم آمدند تا پایان جنگ در اروپا را جشن بگیرند.

او بعداً به یاد می آورد: «ما از والدینم پرسیدیم که آیا می توانیم بیرون برویم و خودمان ببینیم. به یاد دارم که از شناسایی شدن می ترسیدیم. به یاد می‌آورم صف‌هایی از غریبه‌ها که دست‌هایشان را به هم متصل می‌کردند و در وایت هال قدم می‌زدند، همه ما به سادگی در موجی از شادی و آرامش غرق شدیم.»

پس از جنگ، تمایل او برای ازدواج با شاهزاده فیلیپ با موانع متعددی روبرو شد.

پادشاه تمایلی به از دست دادن دختری که دوستش داشت را نداشت و فیلیپ مجبور بود بر تعصب نهادی غلبه کند که نمی توانست اصل و نسب خارجی او را بپذیرد.

اما خواسته های این زوج غالب شد و در 20 نوامبر 1947 این زوج در کلیسای وست مینستر ازدواج کردند.

دوک ادینبورگ، همانطور که فیلیپ شده بود، یک افسر نیروی دریایی در حال خدمت باقی ماند. برای یکی curto در یک دوره زمانی، یک پست به مالت به این معنی بود که زوج جوان می توانند از یک زندگی نسبتاً عادی لذت ببرند.

اولین فرزند آنها، چارلز، در سال 1948 به دنیا آمد و سپس یک خواهر به نام آن، که در سال 1950 به دنیا آمد.

اما شاه که در طول سال‌های جنگ استرس زیادی را متحمل شده بود، به سرطان ریه مبتلا شد، که ناشی از یک عمر سیگار کشیدن شدید بود.

در ژانویه 1952، الیزابت که در آن زمان 25 سال داشت، همراه با فیلیپ در یک تور خارج از کشور رفت. پادشاه برخلاف توصیه های پزشکی به فرودگاه رفت تا با این زوج خداحافظی کند. این آخرین باری بود که الیزابت پدرش را می دید.

الیزابت زمانی که در یک کلبه شکار در کنیا بود از مرگ پادشاه شنید و ملکه جدید بلافاصله به لندن بازگشت.

او بعداً به یاد می آورد: «از برخی جهات، من شاگردی نداشتم. پدرم خیلی جوان فوت کرد، بنابراین این یک نوع بسیار ناگهانی بود که مسئولیت را به عهده گرفت و بهترین کار را انجام داد.

حمله شخصی

مراسم تاجگذاری او در ژوئن 1953 علیرغم مخالفت نخست وزیر وینستون چرچیل از تلویزیون پخش شد و میلیون ها نفر برای اولین بار در اطراف تلویزیون جمع شدند تا سوگند ملکه الیزابت دوم را تماشا کنند.

در حالی که بریتانیا همچنان ریاضت پس از جنگ را تحمل می کند، مفسران تاج گذاری را به عنوان طلوع عصر جدید الیزابت می دانستند.

جنگ جهانی دوم باعث تسریع پایان امپراتوری بریتانیا شد و زمانی که ملکه جدید در نوامبر 1953 برای سفر طولانی به کشورهای مشترک المنافع حرکت کرد، بسیاری از دارایی های سابق بریتانیا، از جمله هند، استقلال یافته بودند.

الیزابت اولین پادشاه سلطنتی بود که به استرالیا و نیوزیلند سفر کرد. تخمین زده می شود که سه چهارم استرالیایی ها شخصاً به دیدن او رفته اند.

در طول دهه 1950، کشورهای بیشتری پرچم اتحادیه را پایین آوردند و مستعمرات و سلطه های سابق اکنون به عنوان یک خانواده داوطلبانه از ملت ها گرد هم آمده بودند.

بسیاری از سیاستمداران احساس می کردند که مشترک المنافع جدید می تواند نقطه مقابل جامعه اقتصادی در حال ظهور اروپا باشد و تا حدودی سیاست بریتانیا از این قاره دور شد.

اما کاهش نفوذ بریتانیا با فاجعه سوئز در سال 1956 تسریع شد، زمانی که مشخص شد کشورهای مشترک المنافع فاقد اراده جمعی برای اقدام مشترک در مواقع بحران هستند. تصمیم به اعزام نیروهای بریتانیایی برای جلوگیری از ملی شدن کانال سوئز توسط مصر با عقب نشینی شرم آور پایان یافت و استعفای نخست وزیر آنتونی ادن را برانگیخت.

این امر ملکه را درگیر یک بحران سیاسی کرد. حزب محافظه کار هیچ مکانیزمی برای انتخاب رهبر جدید نداشت و پس از یک سری رایزنی، ملکه از هارولد مک میلان برای تشکیل دولت جدید دعوت کرد.

ملکه همچنین هدف حمله شخصی نویسنده لرد آلترینچام قرار گرفت. در مقاله‌ای در مجله، او ادعا کرد که دادگاه او «بسیار بریتانیایی» و «طبقه بالا» است و او را متهم کرد که نمی‌تواند یک سخنرانی ساده بدون متن مکتوب داشته باشد.

اظهارات او باعث خشم در مطبوعات شد و لرد آلترینچم در خیابان توسط یکی از اعضای اتحادیه وفادار امپراتوری مورد حمله فیزیکی قرار گرفت.

No entanto, o incidente demonstrou que a sociedade britânica e as atitudes em relação à monarquia estavam mudando rapidamente e velhas certezas estavam sendo questionآداس

از "سلطنت" تا "خانواده سلطنتی"

ملکه با تشویق شوهرش که به شدت از ازدحام دربار بی تاب بود، شروع به انطباق با نظم جدید کرد.

رسم پذیرایی از اولین‌ها در دربار لغو شد و اصطلاح «سلطنت» به تدریج با «خانواده سلطنتی» جایگزین شد.

هنگامی که در سال 1963، هارولد مک میلان از سمت نخست وزیری کنار رفت، ملکه بار دیگر در کانون اختلافات سیاسی قرار گرفت. با توجه به اینکه حزب محافظه کار هنوز سیستمی برای انتخاب رهبر جدید ایجاد نکرده است، او از توصیه او برای انتصاب ارل خانه به جای او پیروی کرد.

دوران سختی برای ملکه بود. ویژگی بارز سلطنت او اصلاح قانون اساسی و جدایی بیشتر سلطنت از حکومت وقت بود. او حقوق خود را برای اطلاع رسانی، توصیه و هشدار جدی گرفت - اما به دنبال فراتر رفتن از آنها نبود.

این آخرین باری بود که او در چنین موقعیتی قرار می گرفت. محافظه کاران سرانجام به این سنت پایان دادند که رهبران جدید حزب به سادگی "ظهور پیدا کردند" و یک سیستم مناسب ایجاد شد.

در اواخر دهه 1960، کاخ باکینگهام تصمیم گرفت که باید گامی مثبت برای نشان دادن خانواده سلطنتی به روشی بسیار کمتر رسمی و در دسترس‌تر بردارد.

نتیجه یک مستند پیشگامانه به نام خانواده سلطنتی بود. بی بی سی اجازه داشت از ویندزورها در خانه فیلمبرداری کند. عکس‌هایی از خانواده در یک باربیکیو، تزئین درخت کریسمس، بردن بچه‌ها به پیاده‌روی وجود داشت - همه فعالیت‌های رایج اما قبلاً دیده نشده بودند.

منتقدان ادعا کردند که فیلم ریچارد کاوستون با نشان دادن آنها به عنوان مردم عادی، از جمله صحنه هایی از کباب کردن سوسیس توسط دوک ادینبورگ در محوطه بالمورال، عرفان خانواده سلطنتی را از بین برد.

اما فیلم بازتاب حال و هوای آرام‌تر آن زمان بود و کمک زیادی به بازگرداندن حمایت عمومی از سلطنت کرد.

در سال 1977، جشن نقره ای با شور و شوق واقعی در مهمانی ها و مراسم خیابانی در سراسر پادشاهی برگزار شد. سلطنت در محبت عمومی امن به نظر می رسید و بیشتر آن مدیون خود ملکه بود.

دو سال بعد، بریتانیا در مارگارت تاچر اولین نخست وزیر زن خود را داشت. روابط بین رئیس زن دولت و رئیس زن دولت گاهی عجیب و غریب تلقی می شد.

رسوایی ها و بلایا

یکی از زمینه های دشوار، تعهد ملکه به کشورهای مشترک المنافع بود که رئیس آن بود. ملکه رهبران آفریقا را به خوبی می شناخت و با آرمان آنها همدردی می کرد.

او ظاهراً نگرش و سبک تقابلی تاچر را "گیج کننده" می دانست، به ویژه با توجه به مخالفت نخست وزیر با تحریم ها علیه آپارتاید آفریقای جنوبی.

سال به سال، وظایف عمومی ملکه ادامه یافت. پس از جنگ خلیج فارس در سال 1991، او به ایالات متحده رفت تا به عنوان اولین پادشاه بریتانیا در جلسه مشترک کنگره سخنرانی کند. جورج اچ دبلیو بوش، رئیس جمهور آمریکا، گفت که او "تا زمانی که به یاد داریم دوست آزادی بود."

با این حال، یک سال بعد، یک سری رسوایی ها و فجایع خانواده سلطنتی را تحت تاثیر قرار داد.

پسر دوم ملکه، دوک یورک، و همسرش سارا از هم جدا شدند، در حالی که ازدواج پرنسس آن با مارک فیلیپس به طلاق پایان یافت. سپس شاهزاده و پرنسس ولز عمیقاً ناراضی بودند و در نهایت از هم جدا شدند.

سال با آتش سوزی گسترده در اقامتگاه مورد علاقه ملکه، قلعه ویندزور به اوج خود رسید. به نظر می رسید نمادی تاریک از یک خانه سلطنتی در مشکل است. اختلاف عمومی در مورد اینکه آیا مالیات دهندگان یا ملکه باید صورتحساب تعمیرات را بپردازند، کمکی به آن نشد.

ملکه سال 1992 را به عنوان "annus horribilis" خود توصیف کرد و در یک سخنرانی در شهر لندن، به نظر می رسد که به نیاز به سلطنت بازتر در ازای رسانه ای کمتر خصمانه اعتراف کرده است.

«هیچ نهاد، شهر، حکومت سلطنتی، هر چه که باشد، نباید انتظار داشته باشد که از زیر نظر کسانی که به آن وفاداری و حمایت می‌کنند، رها باشد، چه رسد به کسانی که این کار را نمی‌کنند. اما همه ما بخشی از یک بافت جامعه ملی خود هستیم. و این بررسی می‌تواند به همان اندازه مؤثر باشد که با مقداری مهربانی، شوخ طبعی و درک انجام شود.»

نهاد سلطنت بسیار در حالت تدافعی بود. کاخ باکینگهام برای جمع آوری پول برای تعمیرات در ویندزور به روی بازدیدکنندگان باز شد و اعلام شد که ملکه و شاهزاده ولز بر درآمد سرمایه گذاری مالیات خواهند پرداخت.

در خارج از کشور، امیدها به کشورهای مشترک المنافع که در آغاز سلطنت او بسیار زیاد بود، برآورده نشد. بریتانیا با ترتیبات جدید در اروپا به شرکای سابق خود پشت کرده بود.

ملکه هنوز ارزشی در کشورهای مشترک المنافع می‌دید و از زمانی که آفریقای جنوبی، جایی که به سن بلوغ رسیده بود، سرانجام آپارتاید را کنار گذاشت، بسیار خوشحال بود. او با یک دیدار در مارس 1995 جشن گرفت.

در خانه، ملکه به دنبال حفظ شأن سلطنت بود در حالی که بحث عمومی در مورد اینکه آیا این موسسه آینده ای دارد یا خیر ادامه داشت.

مرگ دایانا، پرنسس ولز

در حالی که بریتانیا برای یافتن سرنوشتی جدید تلاش می کرد، او سعی کرد چهره ای اطمینان بخش باقی بماند و با لبخندی ناگهانی می توانست لحظه ای مهم را روشن کند. نقشی که او بیش از هر چیز برایش ارزش قائل بود نقش نماد ملت بود.

با این حال، سلطنت متزلزل شد و خود ملکه پس از مرگ دایانا، پرنسس ولز، در یک تصادف رانندگی در پاریس در اوت 1997، انتقادات غیرعادی را به خود جلب کرد.

در حالی که مردم در اطراف کاخ های لندن با ادای احترام به گل جمع شده بودند، به نظر می رسید ملکه تمایلی به تمرکز بر روی لحظات مهم ملی ندارد.

بسیاری از منتقدان او متوجه نشدند که او از نسلی است که از نمایش‌های تقریبا هیستریک غم و اندوه عمومی که نشان دهنده پیامدهای مرگ شاهزاده خانم بود، عقب نشینی می‌کرد.

او همچنین مانند یک مادربزرگ دلسوز احساس می کرد که برای آرامش فرزندان دیانا در خلوت محفل خانواده به آن نیاز دارد.

در نهایت، او زنده شد، عروسش را گرامی داشت و متعهد به تطبیق با سلطنت شد.

تلفات و جشن ها

مرگ ملکه مادر و شاهزاده مارگارت در سال جوبیلی طلایی ملکه، 2002، بر جشن های ملی سلطنت او سایه افکند.

اما با وجود این، و بحث های مکرر درباره آینده سلطنت، یک میلیون نفر در شب جشن بزرگداشت، مرکز خرید را در مقابل کاخ باکینگهام پر کردند.

در آوریل 2006، هزاران نفر از هواداران در خیابان های ویندزور پر شدند و ملکه در جشن تولد 80 سالگی خود پیاده روی غیررسمی برگزار کرد.

و در نوامبر 2007، او و شاهزاده فیلیپ 60 سال ازدواج خود را با مراسمی با حضور 2.000 نفر در کلیسای وست مینستر جشن گرفتند.

در آوریل 2011، زمانی که ملکه در مراسم عروسی نوه‌اش، ویلیام، دوک کمبریج، با کاترین میدلتون شرکت کرد، یک موقعیت شاد دیگر وجود داشت.

در ماه مه همان سال، او اولین پادشاه بریتانیا شد که به جمهوری ایرلند سفر کرد، رویدادی با اهمیت تاریخی.

او در سخنرانی‌ای که به زبان ایرلندی آغاز کرد، خواستار صبر و آشتی شد و به «کارهایی که دوست داشتیم به‌طور دیگری انجام می‌شد یا اصلاً انجام نمی‌شد» اشاره کرد.

رفراندوم

یک سال بعد، در بازدید از ایرلند شمالی به عنوان بخشی از جشن جوبیل الماس، با مارتین مک گینس، فرمانده سابق ارتش جمهوری اسلامی ایران دست داد.

این لحظه تلخ برای پادشاهی بود که پسر عموی بسیار محبوبش، لرد لوئیس مونت باتن، در سال 1979 توسط بمب IRA کشته شد.

جشن الماس صدها هزار نفر را به خیابان ها آورد و با جشن های آخر هفته در لندن به اوج خود رسید.

همه پرسی استقلال اسکاتلند در سپتامبر 2014 زمان آزمایشی برای ملکه بود. کمتر کسی سخنرانی او در پارلمان در سال 1977 را فراموش کرده بود که در آن او تعهد خود را به بریتانیا به وضوح بیان کرد.

من پادشاهان و ملکه های انگلستان و اسکاتلند و شاهزادگان ولز را از اجدادم می شمارم و بنابراین می توانم به راحتی این آرزوها را درک کنم. اما نمی توانم فراموش کنم که من تاج گذاری کردم ملکه بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی.»

او در اظهار نظری به هواداران Balmoral در آستانه همه پرسی اسکاتلند، که شنیده شد، گفت که امیدوار است مردم با دقت در مورد آینده فکر کنند.

هنگامی که نتیجه رای گیری مشخص شد، بیانیه عمومی او بر آرامشی که او احساس می کرد که اتحادیه هنوز دست نخورده است، تأکید کرد، در حالی که اذعان داشت که چشم انداز سیاسی تغییر کرده است.

اکنون، همانطور که به جلو می رویم، باید به یاد داشته باشیم که علیرغم دیدگاه های گوناگونی که بیان شده است، ما در عشق پایدار به اسکاتلند مشترک هستیم، که یکی از چیزهایی است که به اتحاد همه ما کمک می کند.

در 9 سپتامبر 2015، او طولانی‌ترین پادشاه تاریخ بریتانیا شد و از سلطنت مادربزرگ بزرگش ملکه ویکتوریا پیشی گرفت. به سبک معمولی، او از ایجاد هیاهو امتناع کرد و گفت که این عنوان "یکی بود که من هرگز آرزویش را نداشتم".

کمتر از یک سال بعد، در آوریل 2016، او 90 ساله شد.

او به وظایف عمومی خود ادامه داد، اغلب به تنهایی پس از بازنشستگی دوک ادینبورگ در سال 2017.

تنش‌های مداومی در خانواده وجود دارد - از جمله تصادف رانندگی شوهرش، دوستی نادرست دوک یورک با تاجر محکوم آمریکایی جفری اپستین و ناامیدی فزاینده شاهزاده هری از زندگی در خانواده سلطنتی.

این لحظات ناراحت کننده ای بودند که توسط پادشاهی اداره می شد که نشان می داد هنوز کاملاً کنترل را در دست دارد. همچنین مرگ شاهزاده فیلیپ در آوریل 2021، در بحبوحه همه‌گیری ویروس کرونا، و یک سال بعد جشن پلاتینیوم او رخ داد.

اگرچه سلطنت در پایان سلطنت ملکه به اندازه آغاز قوی نبود، اما او مصمم بود که همچنان جایگاه محبت و احترام را در قلب مردم بریتانیا حفظ کند.

وی به مناسبت جشن نقره ای خود یادی کرد promeکه او 30 سال قبل در سفری به آفریقای جنوبی انجام داده بود.

زمانی که 21 ساله بودم، زندگی خود را وقف خدمت به مردم خود کردم و برای تحقق این عهد از خداوند کمک خواستم. اگرچه این نذر در روزهای سالاد من بسته شد، اما وقتی در قضاوت سبز بودم، نه پشیمان می‌شوم و نه حتی یک کلمه از آن را پس می‌گیرم.»

منبع: بی بی سی

بکش بالا